جوابم نمیدهی


جانم به لب رسیده جوابم نمی دهی
از شربت وصال شرابم نمی دهی
هر شب به یاد روی تو در خواب میروم
تصویر روی خویش به خوابم نمی دهی
من طفل کوچکم به دبستان معرفت
آمرز آموزگار عشق کتابم نمی دهی
بر خال دلربای جمالت سلام من
غنچه دهان چه گشته جوابم نمی دهی
از هجر روی ماه تو بیمار ام ای طبیب
یک نسخه بهر حال خرابم نمی دهی

نظرات 3 + ارسال نظر
امام زمان ... چهارشنبه 12 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 02:41 ق.ظ

بابا این موقع شب هم دست از سر ما بر نمی داری .... چی می خوای ... مگه تو مملکتتون نماینده نذاشتم ؟ برین ازش هر چی می خواین بگیرین دیگه!!!!

جاوا برای شما چهارشنبه 12 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:17 ب.ظ http://java4u.blogsky.com

سلام . چه شعر قشنگی خیلی خوشم اومد.
موفق باشی
راستی از اینکه به من سر زدی خیلی ممنونم بازم بیا اونطرفا.
اتفاقاْ من خودم هم دارم کامپیوتر میخونم اما نه دانشگاه.
پیروز باشی.

سعيد ديگر چهارشنبه 12 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 02:25 ب.ظ http://saeededigar.blogspot.com

مرسی که به ما سر زدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد