جانم به لب رسیده جوابم نمی دهی
از شربت وصال شرابم نمی دهی
هر شب به یاد روی تو در خواب میروم
تصویر روی خویش به خوابم نمی دهی
من طفل کوچکم به دبستان معرفت
آمرز آموزگار عشق کتابم نمی دهی
بر خال دلربای جمالت سلام من
غنچه دهان چه گشته جوابم نمی دهی
از هجر روی ماه تو بیمار ام ای طبیب
یک نسخه بهر حال خرابم نمی دهی
بابا این موقع شب هم دست از سر ما بر نمی داری .... چی می خوای ... مگه تو مملکتتون نماینده نذاشتم ؟ برین ازش هر چی می خواین بگیرین دیگه!!!!
سلام . چه شعر قشنگی خیلی خوشم اومد.
موفق باشی
راستی از اینکه به من سر زدی خیلی ممنونم بازم بیا اونطرفا.
اتفاقاْ من خودم هم دارم کامپیوتر میخونم اما نه دانشگاه.
پیروز باشی.
مرسی که به ما سر زدی