جوابم نمیدهی


جانم به لب رسیده جوابم نمی دهی
از شربت وصال شرابم نمی دهی
هر شب به یاد روی تو در خواب میروم
تصویر روی خویش به خوابم نمی دهی
من طفل کوچکم به دبستان معرفت
آمرز آموزگار عشق کتابم نمی دهی
بر خال دلربای جمالت سلام من
غنچه دهان چه گشته جوابم نمی دهی
از هجر روی ماه تو بیمار ام ای طبیب
یک نسخه بهر حال خرابم نمی دهی

شروع

بسم الله الرحمن الرحیم
با نام او،یاد او وذکر او
سخنم را آغاز میکنم.

که نامش دوائیست بر هر بیماری
            و یادش آرامش هر دلیست
                 وذکرش شفائیست بر هر بنده ای.